×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : جمعه, ۳۰ شهریور , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Friday, 20 September , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر

صادق فرامرزی مدیرعامل شرکت فرابوم، دبیر علمی سمینار «شهر هوشمند و صنعت پرداخت…» بود. محمد نژادصداقت مدیرعامل شرکت داتین، شهریار آل‌شیخ معاون برنامه‌ریزی و توسعه شهرداری مشهد و نیما نامداری معاون توسعه و نوآوری شرکت ارتباط فردا نیز به عنوان سخنران در نشست این سمینار حضور داشتند.
همچنین وحید محمودیان مدیر کسب و کار پرداخت الکترونیک رمیس، حسین قریب مدیرعامل شرکت سیتکس و محمد محمدپور مدیرعامل شرکت آنی تبادل همراه، اعضا کمیته ناضر بر محتوای این رویداد بودند.
*بخش نخست از آنچه در این رویداد گذشت را می‌خوانید.
صادق فرامرزی، دبیر علمی سمینار:‌ سمینار را با مباحث پایه‌ای آغاز می‌کنیم. تعریف دقیق شهر هوشمند چیست؟ چه اجزایی دارد و جایگاه فناوری در این پدیده کجاست؟ در کل، این مفهوم چه نقشی می‌تواند در توسعه پایدار بازی کند. در خدمت شما هستیم آقای نامداری.
نیما نامداری معاون شرکت ارتباط فردا: شهر، مجموعه‌ای از احجام و سازه‌هاست که شهروندان در آن زندگی می‌کنند و نوعی تجربه زیسته در چنین فضایی خلق می‌شود. والتر بنیامین فیلسوف آلمانی، اصطلاحی را با عنوان «مصرف شهر یا فضا» به کار می‌برد. به این معنا که وقتی افراد، در فضایی حرکت می‌کنند، از آن به عنوان کالا یا خدمت بهره می‌گیرند. این مصرف، مفاهیم دیگری چون سطح رضایت یا نارضایتی و هویت را در پی دارد. این نگاه می‌تواند، برای صحبت از شهر هوشمند نیز مفید باشد. شهروندان با فضای شهری تعاملی دارند و هر زمانی که تکنولوژی این تعامل را دستکاری کند، سطحی از هوشمندی ایجاد می‌شود. این موضوع می تواند مهندسی‌شده باشد، مانند کاری که شهرداری‌ها یا نهادهای دولتی انجام می‌دهند. همچنین ممکن است بخش خصوصی و استارتاپ‌ها، به شیوه غیرمهندسی‌ شده، بر این تعامل تاثیر بگذارند. در کل، چنین رویکردی، هوشمندسازی را به عنوان تاثیر فناوری بر تعامل افراد با شهر معنا می‌‌کند. در این تعریف باید به چند پرسش هم پاسخ داد؛ اگر به شهر هوشمند به عنوان پروژه نگاه شود، مدیر آن چه کسی است، آیا اصلا می‌توان این مفهوم را پروژه دانست؟ آیا مدیریت‌پذیر است و شهرداری‌ها می‌توانند مدیر آن باشند؟ شکل‌گیری شهر هوشمند را باید از نهادهای حاکمیتی مطالبه کرد؟ آیا این نهادها هستند که از روزی تصمیم می‌گیرند پروژه شهر هوشمند را کلید بزنند؟ یا فرایند به این صورت است که فناوری به تدریج در زندگی روزمره مردم رسوخ و آنها درخواست‌های خود را برای هوشمندسازی از حاکمیت اعلام می‌کنند، در ادامه زیرساخت‌هایی از سوی دولت ایجاد می‌شود و از بر هم کنش آنها، تجربه‌ای با عنوان شهر هوشمند شکل می‌گیرد؟ این پرسش‌ها که نقطه آغازین شهر هوشمند کجاست و چه کسی مسئولیت آن را بر عهده دارد، بسیار کلیدی هستند.
پرسش مهم دیگر این است که آیا می‌توان الگویی را برای شهر هوشمند در نظر گرفت یا هر منطقه، شرایط بومی خود را دارد و باید مسیر خاصی را طی کند؟ اگر الگوی مشابهی وجود نداشته باشد، مسئولیت طراحی الگوی منحصر به فرد برای هر شهر، بر عهده کیست؟
با وجود منابعی که صرف هوشمندسازی شهرها در ایران می‌شود، به دلیل بی‌توجهی به همین مباحث، پروژه‌های شکست خورده زیادی در کشور وجود دارد. برای مثال هزینه‌های زیادی در سال‌های اخیر انجام شده است که پرداخت محل پارک خودروها در خیابان دیجیتال شود. حتی یک تجربه موفق در این زمینه وجود ندارد که مدت طولاتی فعالیت کار کرده باشد.
فرامرزی: امروز در کشور دو مقوله به صورت جدی مطرح هستند؛ بانکداری دیجیتال و شهر هوشمند. در مدت اخیر، رویدادهای مختلفی با چنین موضوعاتی برگزار شده‌اند. به نظر شما دلیل داغ شدن این مباحث در کشور چیست؟ ممکن است نوعی نمایش باشد یا وافعا دست‌اندرکاران و بازیگران مرتبط، به اهمیت این دو مقوله پی برده‌اند؟
نامداری: به نظر نمی‌رسد موضوع نوعی نمایش یا مد باشد. دولت به دلیل اقتضائاتی ناچار می‌شود تصمیمات مختلفی را بگیرد که افراد ممکن است به چگونگی اجرای آنها انتقاد داشته باشند اما اصل موضوع گریزناپذیر بوده است. در مورد هوشمندسازی و تحول دیجیتال نیز همین موضوع صدق می‌کند. شاید فعالان این حوزه در مورد رویکرد دولت و نهادهای عمومی و شیوه برخورد آنها با موضوع شهر هوشمند یا تحول دیجیتال، انتقاداتی داشته باشند، اما در اهمیت موضوع تردیدی وجود ندارد.
امروز ارائه بسیاری از خدمات را بدون تکنولوژی نمی‌توان تصور کرد. از سوی دیگر، در سال‌های اخیر به دلیل تحولاتی که در حوزه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی رخ داده است، افراد در جریان تحولات دنیا قرار می‌گیرند و پیشرفت‌ها و تغییرات را «مشاهده» می‌کنند. همچنین افراد بیشتری تجربه سفر به کشورهای دیگر را دارند. این مسائل باعث می‌شود سطح مطالبه افراد نیز تغییر کند.
آنها پیشرفت‌هایی را که در کشورهای دیگر در حوزه فناوری رخ داده است، می‌بیینند و آنها را مطالبه می‌کنند. در ‌نتیجه، فشاری بر مدیران نهادهای دولتی و عمومی و حتی بخش خصوصی وارد می‌شود که محصول یا خدمت جدیدی را عرضه کنند. چالش از اینجا ممکن است آغاز شود که راهکار عرضه شده بر مبنای چه روندهایی شکل می‌گیرد. در کل، به اعتقاد من اهمیتی که این روزها چنین مباحثی دارند، نه تنها نمایشی نیست که گریزناپذیر و البته مفید است. باید فشاری وجود داشته باشد که ذی‌نفعان کاری انجام دهند.
فرامرزی: از آقای نژادصداقت می‌خواهم که لطفا توضیح دهند، شهر هوشمند چه ارتباطی می‌تواند با صنعت پرداخت داشته باشد؟ کدامیک زیرمجموعه دیگری است؟
محمد نژادصداقت مدیرعامل شرکت داتین: پرداخت الکترونیک و روش‌هایی که مردم بتوانند با استفاده از آنها تراکنش داشته باشند، بدون شک جزئی جدایی‌ناپذیر از شهر هوشمند است. البته روش‌های مبتنی بر کارت، شاید کمی قدیمی شده باشند و این حوزه به نوآوری نیاز دارد. کاربرد اصلی کارت، امکان تشخیص هویت مشتری بود اما اکنون می‌توان با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین، روش‌های دیگری را برای این منظور به کار برد. امروز این امکان وجود دارد که از ابزارهایی مبتنی بر تشخیص چهره یا اثرانگشت بهره گرفت. نمونه‌هایی از این روش‌ها و ابزارها نیز در ایران وجود دارد. برای مثال، دایرکت دبیت که به آن برداشت مستقیم نیز گفته می‌شود، خدمت خوبی بود که برای پرداخت خرد تعریف شد، اما در عمل از آن استفاده‌ای نمی‌شود. اکنون نهادهایی که به عنوان دریافت‌کننده پول، به این فناوری‌ نیاز دارند، به صورت جدی درخواستی برای بهره‌گیری از آن مطرح نمی‌کنند. ماهیت شهر هوشمند ایجاب می‌کند که شکل پرداخت در آن تغییر کند. اکنون پروژه‌های ساده‌ای در این حوزه پیاده‌سازی شده‌اند که هنوز به سطح بلوغ نرسیده‌اند؛ برای مثال در حوزه پرداخت عوارض، امکان بهره‌گیری از روش‌های غیرحضوری وجود دارد.
فرامرزی: شما موضوع کیف پول الکترونیک را به گونه‌ای کنار گذاشتید و از برداشت مستقیم به عنوان راهکاری برای پرداخت خرد نام بردید. آیا معتقدید که با توجه به نظام کارمزدی موجود در کشور، موضوع کیف پول نمی‌تواند به صورت گسترده در ایران شکل بگیرد یا به دلیل سهولت بهره‌گیری از ابزار برداشت مستقیم برای کاربر، به این فناوری اشاره کردید؟
نژادصداقت: امروز ابزار کیف پول نیز به گونه‌ای قدیمی شده است. از سوی دیگر، گاهی چالش‌ها و موضوعات خاص شهری در پروژه‌ها به خوبی دیده نمی‌شوند. برای مثال در مورد حمل و نقل عمومی یا پرداخت عوارض، باید از ابزاری استفاده شود که سرعت بالایی داشته باشد و کاربران را در صف معطل نکند. از سوی دیگر، راهکارها و ابزارهایی که ارائه می‌شوند، یا باید ماهیت آفلاین داشته یا از امکان ثبت و پرداخت در آینده، برخوردار باشند. برداشت مستقیم، هر دو ویژگی سرعت و آفلاین بودن را دارد. البته دایرکت دبیت یکی از روش‌های موجود است و باید به ابزارها و روش‌های دیگر فناورانه‌ای که برای انتقال پول وجود دارد نیز، توجه کرد.
فرامرزی: این نکته را نیز نباید از یاد برد که در مدل‌های نوین پرداخت، برداشت مستقیم لزوما جانشین کیف پول نشده است و به عنوان ابزاری که کیف پول را شارژ می‌کند نیز از آن استفاده می‌شود. آقای آل‌شیخ، شما در گذشته، نبود مطالبه عمومی را یکی از دلایل کندی پیشبرد پروژه‌های شهر هوشمند در کشور دانسته بودند. لطفا این موضوع را کمی باز کنید و در مورد اقداماتی که در شهر مشهد در مورد هوشمندسازی انجام شده است نیز، توضیح دهید.
شهریار آل‌شیخ معاون شهرداری مشهد: امروز چالش‌هایی در حوزه تعریف شهر هوشمند در ایران و دنیا وجود دارد. تعریف ساده‌ای از این مفهوم ارائه می‌شود که هنوز در همین حد نیز در ایران پیاده‌سازی نشده است؛ هوشمندسازی را امکان اتصال اجزای مختلف شهر به یکدیگر دانسته‌اند. در هر شهر، سوژه‌های مکان‌محور و زنده‌ای وجود دارند که در فرایند هوشمندسازی، قرار است به آنها کدهایی داده تا به یکدیگر متصل شوند و با هم ارتباط برقرار کنند. اکنون چنین ارتباطی در شهرهای کشور، برقرار نشده است. ن حتی هر خانه کد منحصر به فردی ندارد؛ سازمان‌هایی مانند ثبت اسناد و املاک، پست، شهرداری، برق، آب و گاز، هر یک کد مخصوص به خود را دارند. در واقع، بین ساختارهای مختلف، اتصال لازم وجود شکل نگرفته است.
امروز در دنیا تعاریف جدیدتری از شهر هوشمند نیز ارائه می‌شود. از جمله اینکه باید چالش‌های شهر را شناسایی و راهکارهای هوشمندانه برای آن ارائه کرد. در سال‌های اخیر، نمایشگاه موبایل بارسلون روی موضوع شهر هوشمند تاکید زیادی می‌شود. موضوع این رویداد، شهر زیست‌پذیر و پیاده محور است. در کپنهاک بر حذف کربن تاکید می‌شود و وین، محور فعالیت‌های خود در شهر هوشمند را بر اشتغال گذاشته است. به عبارت دیگر، تعریف هوشمندی در شهرهای مختلف متفاوت است. در واقع نمی‌توان فرمول یکسانی در این زمینه نوشت که در مورد همه شهرها صدق کند.
در تعریف اتحادیه اروپا از شهر هوشمند، بر شش حوزه تاکید می‌شود که عبارتند از: حاکمیت، جابه‌جایی، محیط، مردم، زندگی و اقتصاد هوشمند. این تعریف در زیرمجموعه حکمرانی هوشمند، به موضوع پرداخت نیز اشاره دارد. اتحادیه اروپا، هوشمندسازی را نه یک پروژه، که نوعی سبک زندگی می‌داند. برای مثال، از جمله چالش‌های امروز کلان‌شهر مشهد، منابع آبی است. می‌توان با نصب سنسورهایی، محل‌هایی را که به آبیاری نیاز دارند مشخص کرد تا به صورت خودکار از حجم معینی از آب به این منظور استفاده کرد. اجرای چنین پروژه‌ای به هزینه نیاز دارد و به همین دلیل، شهرداری مشهد اجرای آن را رد کرده است. این روش، با استفاده از فناوری و در فرایندی کاملا هوشمند، مصرف را بهینه می‌کند، اما مشکل کمبود آب را در دشت مشهد، با هزینه بسیار کمتری نیز می‌توان برطرف کرد. اصلاح و بهبود الگوی کشت، تاثیر بیشتری در حال این چالش دارد. در واقع باید مصرف منایع آب را کنترل کرد؛ نه آبیاری فضای سبز را. حل هوشمندانه چالش، الزاما به این معنا نیست که باید از راهکارهای فناورانه استفاده کرد؛ گاهی می‌توان از روش‌های مکانیکی نیز به این منظور بهره گرفت.
برای مثال، تنظیم موتورخانه‌ها می‌تواند تاثیر زیادی در حل مشکل آلودگی هوا داشته باشد. در واقع مساله مهم، حل چالش به شیوه هوشمندانه است؛ نه ابزاری که در این مسیر استفاده می‌شود. هوشمندی لزوما به معنای دیجیتالی شدن هم نیست. می‌توان از ابزار دیجیتال برای حل یک چالش استفاده کرد اما الزامی در این زمینه وجود ندارد.
یکی از وجوه مهم در هوشمندسازی، حکمرانی هوشمند و از جمله اجزای مهم آن رگولاتوری و سیاست‌گذاری است؛ این بخش اهمیت بسیار زیادی دارد. از جمله بزرگ‌ترین موانع هوشمندسازی در ایران، ناشی از چالش‌هایی است که در این حوزه وجود دارد. برای مثال، نبود اتصال و ارتباط بین ساختارها و سازمان‌ها به همین موضوع بازمی‌گردد. مشکلات نظام پرداخت نیز زیرمجموعه حکمرانی است.
پرداخت شهری حوزه‌های محتلف دارد. یکی از مهم‌ترین آنها پرداخت خرد، از جمله در مورد حمل و نقل عمومی است. برای مدیریت این تراکنش‌ها، می‌توان از ابزارهای مختلفی استفاده کرد که ویژگی اصلی آنها باید سرعت بالا باشد. گسترش کارت‌های بانکی، می‌تواند سطحی از هوشمندی باشد. با وجود این، دو سال است که در مشهد تلاش می‌شود کارت‌های شهری و بانکی از هم پشتیبانی کنند، اما موفقیتی در این حوزه به دست نیامده است. این مشکل نیز از همان موضوع رگولاتوری و حکمروایی ناشی می‌شود. چالش‌های کمتری در حوزه فناوری در کشور وجود دارد. برای مثال در نظام پرداخت، موفقیت‌های خوبی به دست آمده و شبکه بانکی کشور، در این حوزه از دنیا عقب نیست.
می‌توان کیف پول را نیز در ایران پروژه‌ای شکست‌خورده دانست و تلاش‌ها برای شکل‌گیری و گسترش آن ادامه دارد. اما بعضی حوزه‌ها مانند ارتباط حوزه نزدیک یا NFC در عمل به موفقیتی نرسیده‌اند. شهرداری مشهد تلاش کرد پروژه‌ای در این زمینه اجرایی کند اما هیچ‌یک از اپراتورها نتوانستند NFC خود را فعال کنند. برخی از پروژه‌ها نیز ماهیت فرهنگی دارند. برای مثال، چندین راهکار در حوزه پارکینگ در دنیا طرح شده است که ساده‌ترین آنها در نیویورک اجرا می‌شود. مسئولان این شهر، دستگاه‌هایی را در خیابان تعبیه کرده‌اند که کاربر می‌تواند از طریق کارت خود هزینه پارکینگ را پرداخت کند. همین روش در تهران پیاده‌سازی شد وشکست خورد. موضوع پارکومتر یا پارک‌سنج، در نظام فرهنگی آمریکا نهادینه شده بود اما در ایران، مردم هنوز نپذیرفته‌اند که باید برای پارک خودرو در کنار خیابان پول پرداخت کنند. در برخی شهرهای دنیا نیز از روش‌های دیگری از جمله دیجیتال یا خوداظهاری استفاده می‌کنند.
نامداری: ایرانیان، فضای مقابل خانه یا محل کسب خود را حریم شخصی می‌دانند و نمی‌پذیرند که برای پارک در چنین محل‌هایی، باید پول پرداخت کنند. بر همین اساس، مدلی را که در برخی کشورهای دیگر اجرا می‌شود، نمی‌توان اینجا پیاده‌سازی کرد. در برخی از شهرهای دنیا شرایط به اینگونه است که صاحب هر خانه یا مغازه، مسئول مدیریت فضای حاشیه خیابان را در مقابل ملک خود بر عهده دارد. اگر خود فرد، بخواهد از این فضا استفاده کند، باید مبلغی را به صورت سالانه به شهرداری بپردازد. او همچنین، می‌تواند فضا را به دیگران اجاره دهد. به عبارت دیگر، می‌توان برای حل چالش‌های مختلف، راهکارهایی را ارائه کرد که مبتنی بر فرهنگ هر جامعه باشد. اما در ایران شرایط به این گونه‌ای است که نهادها بدون توجه به مباحث ارزشی و ذهنی افراد، فناوری‌ای را انتخاب و بعد تلاش می‌کنند به هر طریقی مردم را برای بهره‌گیری از آن متقاعد کنند. در این میان، عملکرد شهرداری‌ها نیز منفعل است و هر زمانی که به دیوار بتنی برخورد کردند، متوقف می‌شوند. در حالی که باید مسیرها و ابزارهای بهتر را بیابند. به نظر می‌رسد آنها اعتماد به نفس لازم را برای اصرار بر روش‌های غیردیجیتال ندارند. در حالی که خود شما تاکید کردید که هوشمندسازی لزوما به معنای بهره‌گیری از ابزار دیجیتال نیست. از سوی دیگر ضرورتی ندارد حتما از راهکارهایی استفاده شود که در شهرهای بزرگ دنیا پیاده‌سازی شده‌اند. هر شهری می‌تواند ابزارها و شیوه‌های خاص خود را برای غلبه بر چالش‌ها داشته باشد.
آل‌شیخ: موضوع در کل فرهنگی است و هیچ تضمینی وجود ندارد راهکار دیگر کشورها در ایران پاسخگو باشد. اما روش‌هایی که در ایران اجرایی شده‌اند را نیز نمی‌توان کاملا شکست‌خورده دانست. در مشهد، اکنون پروژه‌ای با عنوان «پارکینگ هوشمند الیت» در برخی خیابان‌ها اجرا می‌شود. بر اساس قانون ایران، توقف کمتر از ۳۰ دقیقه در فضای حاشیه‌ای رایگان است و برای بیشتر از آن باید بر اساس جدول مشخصی، هزینه پرداخت کرد. به همین دلیل، افراد تلاش می‌کنند کار خود را در برخی خیابان‌ها، سریع‌تر انجام دهند و بروند؛ در حالی که در گذشته، معضل جای پارک در آنها وجود داشت. هدف قانون این نیست که شهرداری‌ها از موضوع توقف حاشیه‌ای، درآمدزایی داشته باشند؛ مقصود نهایی ایجاد عدالت در این زمینه و ایجاد شرایطی است که افراد بیشتری از یک محل توقف استفاده کنند. این هدف اکنون در برخی از خیابان‌های مشهد تامین شده است؛ هر چند نه روش الیت فناوری پیچیده‌ای دارد و نه درآمد چندانی نصیب شهرداری می‌شود. برخی از مراکز تجاری درخواست کرده‌اند این ابزار در دیگر خیابان‌های شهر نیز اجرایی شود. شهرداری مشهد در گام بعدی روش را هوشمندتر کرده و قرار است از نظام خوداظهاری استفاده شود. به این صورت که فرد از طریق اپلیکیشن ویژه‌ای، ساعت ورود خود به محل پارک و موعد خروج از آن را اعلام و اپ رقم را محاسبه می‌کند؛ در ادامه هزینه از کیف پول او کسر شود. برای کنترل موضوع، تعدادی دوربین در برخی محل‌ها نصب و توافقاتی نیز با پلیس انجام شده است. همچنین، به منظور ایجاد انگیزه بیشتر در افراد برای بهره‌گیری از این ابزار، برخی موارد تشویقی از جمله تخفیف و ساعات رایگان در نظر گرفته است.

خط اقتصادی

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.