خط اقتصادی

به گزارش علي مسائلي خبرنگار خط اقتصادي شبکه هاي خدمات لاينر خطوط کشتيراني حول مجموعه اي از هاب هاي استراتژيک مي چرخند. هر هاب داراي اتصال بالايي (از نظر فرکانس و برد پورت هاي ارائه شده) به پورت هاي ثانويه در شبکه و بازارهاي اصلي داخلي است. در اين زمينه بايد به چند نکته مهم اشاره کرد:

خطوط حمل و نقل کانتينري در تامين امنيت ظرفيت ترمينال اختصاصي در مکان هاي استراتژيک در شبکه هاي خدمات خطي خود بسيار فعال بوده اند. تعداد قابل توجهي از پايانه‌هاي کانتينري در سراسر جهان داراي يک خط کشتيراني در ميان سهامداران خود هستند، که عمدتاً از طريق شرکت‌هاي خواهر پايانه‌هايشان انجام مي‌شود. به عنوان مثال مي توان به ترمينال لينک CMA CGM (51 درصد سهام)، بنادر کشتيراني Cosco گروه Cosco (100٪)، TIL MSC (60٪) و پايانه هاي APM گروه AP Moller (100٪) اشاره کرد.

تنها در چند هاب حد بالايي براي غلظت جريان ها وجود دارد. به عنوان مثال، Maersk Line يک صفحه گردان اروپايي را انتخاب نکرد، بلکه چندين مرکز اصلي را انتخاب کرد. تعداد بهينه پورت هاب در شبکه به عوامل مختلفي بستگي دارد، از جمله مبادله هزينه بين گزينه هاب-فيدر در مقابل گزينه تماس مستقيم. همچنين، خطوط کشتيراني مي‌توانند دلايل تجاري براي عدم بسته‌بندي تمام محموله‌هاي خود در يک بندر داشته باشند، مانند استراتژي‌هاي متنوع‌سازي و انعطاف‌پذيري.

اتصال دريايي يک بندر کانتينري را مي توان به روش هاي مختلفي اندازه گيري کرد:

UNCTAD شاخص اتصال کشتيراني لاينر (LSCI) را براي کشورها و بنادر منفرد به صورت تجميع پنج آمار منتشر مي‌کند: تعداد تماس‌هاي خدمات لاينر، تعداد شرکت‌هاي خط‌کشي ارائه‌دهنده اين خدمات، تعداد کشتي‌هاي موجود در آن خدمات، ظرفيت ترکيبي کانتينري آن کشتي‌ها. در واحد TEU)، و ظرفيت بزرگترين کشتي در حال تماس.

اندازه گيري مرکزيت پورت ها در شبکه مرکزيت پورت ها در شبکه را مي توان در سطوح محلي و جهاني نزديک کرد. مرکزيت درجه يک معيار سطح محلي است که براي هر پورت تعداد اتصالات به پورت هاي ديگر را محاسبه مي کند. مرکزيت بين يک مقياس جهاني است که براي هر پورت تعداد موقعيت هاي آن در کوتاه ترين مسيرهاي ممکن در کل شبکه را جمع مي کند. مرکزيت درجه معياري براي اتصال است، در حالي که مرکزيت بين بودن را مي توان به عنوان معيار دسترسي در نظر گرفت. پورت هاي هاب به دليل نقشي که به عنوان محورهاي بين منطقه اي در شبکه جهاني دارند، معمولاً داراي درجه بالايي از مرکزيت و مرکزيت مياني بالايي هستند.

کار تجربي بر روي مرکزيت بنادر در شبکه جهاني کشتيراني کانتينري نشان مي‌دهد که شبکه آسيا-اقيانوسيه در محور سنگاپور-بوسان و اروپا-آتلانتيک با محدوده لو هاور-هامبورگ متمرکز است. بنادر بزرگ آمريکاي شمالي و ژاپن به دليل نداشتن فعاليت هاب و تغذيه کننده، عليرغم حجم ترافيکشان، نمايش ضعيفي دارند. سنگاپور مرکزي ترين بندر سيستم جهاني است که عمدتاً با موقعيت آن در تنگه مالاکا مرتبط است. مرکزيت بسيار بالاي کانال هاي سوئز و پاناما بر آسيب پذيري قوي شبکه جهاني تاکيد مي کند. در آسياي شرقي و مديترانه، تعداد فزاينده‌اي از بنادر داراي اتصال بالا هستند (به عنوان مثال، پورت کلانگ، شيامن، شنژن در آسيا؛ مارساکسلوک، پيرئوس و تانگر مد در مديترانه).

در آينده، خطوط کشتيراني به ترکيب خدمات لاينر براي ايجاد بهترين شبکه براي نيازهاي حامل‌ها ادامه خواهند داد. افزايش حجم منجر به تقسيم بندي فزاينده در شبکه هاي خدمات لاينر و سلسله مراتبي در هاب مي شود. سيستم هاي Hub-and-Spoke تنها بخشي از صحنه کلي هستند. براي طراحي آينده شبکه هاي خدمات لاينر، رويکرد «يک اندازه متناسب با همه» وجود ندارد. سلسله مراتب بندر توسط تصميمات خطوط کشتيراني کانتينري منفرد (که به عنوان حامل مستقل يا در گروه‌بندي فعاليت مي‌کنند) تعيين مي‌شود، بنابراين ملاحظات استراتژيک، تجاري و عملياتي هدايت مي‌شوند. تصميمات اين خطوط در مورد سلسله مراتب درگاه هاي تماس به ندرت يکسان است. از اين رو، يک پورت ممکن است به عنوان يک هاب منطقه اي براي يک اپراتور لاينر و به عنوان يک پورت تغذيه براي ديگري عمل کند.

يک تهديد بزرگ براي آينده شبکه هاي خدمات خط پيچيده در کاهش قابليت اطمينان برنامه نهفته است. يکپارچگي برنامه پايين مي تواند دلايل زيادي داشته باشد، از شرايط آب و هوايي، تاخير در دسترسي به بنادر (خلباني، يدک کش، قفل، جزر و مد) گرفته تا ازدحام ترمينال بندر، يا حتي ملاحظات امنيتي. با توجه به ماهيت بسياري از خدمات لاينر (بيش از يک پورت مکالمه، سرويس هفتگي، پيکربندي هاب و اسپيک، و غيره) که کاملاً يکپارچه هستند، تأخير در آبشار يک پورت در کل سرويس لاينر وجود دارد و بنابراين بر ساير پورت ها نيز تأثير مي گذارد. تماس (حتي آن پورت هايي که در ابتدا هيچ تاخيري نداشتند). علاوه بر اين، کشتي تاخيرهاي مرکب در توزيع بار داخلي را به تاخير مي اندازد.