این میزگرد سه شنبه گذشته با حضور لکزایی، قائم مقام بانک ملت، عصارزاده عضو هیئت مدیره بانک توسعه تعاون و امینی مشاور حوزه تحول دیجیتال به میزبانی محمد مراد بیات، مدیرعامل مرکزفابا برگزار شد. در این میزگرد که با عنوان تحول دیجیتالی در نظام بانکی برگزار شد این سوال مطرح شد که چالش ها و مشکلات پیش روی بانکداری دیجیتال شامل چه مواردی است و چه راه حل هایی برای آنها وجود دارد.
بخش اول این میزگرد را میتوانید (اینجا) بخوانید، در ادامه بخش دوم این میزگرد را میخوانید:
امینی:
بانکها را در زمینه حرکت در مسیر تحول و بانکداری دیجیتال به ۲ بخش تقسیم میکنیم، نخست بانکهایی که خود در این حوزه پیشتاز بودند و به آن ورود کردند و احتیاجی به دستورالعملهای وزارت اقتصاد نداشتند، استراتژی و خط مشی داشتند، آینده مطلوب خود را ترسیم کرده بودند و حرکت خود را آغاز کرده بودند، با توجه به این مسائل این بانکها اکنون کما بیش در حال چیدن میوههای این تحول هستند و از آن استفاده میکنند.
بخشی از بانکهای دیگر نیز هستند که من نام آنها را بانکهای حاضر در بخش اعتمادسازی می گذارم. اتفاق بسیار خوبی در این زمینه افتاد و ما از وزارت اقتصاد شاهد مطالبه گری بودیم. خاطرم هست زمانی که سند نقشه راه منتشر شد در یک مصاحبه با فابانیوز اعلام کردم که نقشه راه یک نقطه عطف بود. یک نقطه عطف در بحث مطالبه گری. اما در لایه بدنه بانک و مدیران میانی که حجم کار اجرایی روی دوش آنها و لایه کارشناسی است، یک سری حرفهای درگوشی وجود دارد. مثل چه حرفی، تردید نسبت به اینکه امکان دارد این طرح نیز مانند دیگر طرحها به جایی نرسد. حرفهایی که مدیران از آن باخبر هستند اما عنوان نمیکنند. فکر میکنم راه حل این مساله نخست محکم ایستادن وزارت اقتصاد در موضوع مطالبه گری بانکداری دیجیتال است و دوم پای کار آمدن بانک مرکزی است. اکنون اگر وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، به عنوان ۲ بال بتوانند مطالبه گری را به صورت نظام مند پیگیری کنند و بخواهند، این اتفاق میتواند در مسیر مناسبی قرار بگیرد.
فکر میکنم در موضوع بانکداری دیجیتال، دسته دوم غیر از موضوعات مربوط به بانکداری دیجیتال با موضوعاتی مربوط به نسل بانکداری الکترونیک و موضوعات مرتبط با مدلهای کسب و کار که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت و مجبوریم به آنها توجه کنیم. ممکن است برخی این مطالبهگری وزارت اقتصاد را نپذیرند و بگویند دخالت در کار بانکها است در صورتی که معتقدم این اقدام وزارت اقتصاد دخالت در کار بانکها نیست. بلکه به عنوان سهام دار این بانکها، شاهد مطالبهگری بودیم که به حق نیز بوده است.
به این سوال که اکنون در کجای نقشه راه تحول بانکداری دیجیتال قرار داریم، در ۲ حالت جواب میدهم. نخست بانکهای دسته اول که از قبل دنبال این موضوعات بودند و در این مسیر به حرکت درآمده بودند که نام آن را «روشن شدن موتور اقدام و اجرا» میگذارم. به این معنا که موتور دسته اول روشن شد و در حال فعالیت هستند، اما درباره دسته دوم، نام آنها را «روشن شدن موتور برنامهریزی» میگذارم. اما این موضوع را نیز باید به یاد داشت که یک تردید در پنهان و یک شوق در ظاهر در این مساله وجود دارد، مخصوصا در بدنه بانکهای دسته دوم و راه حل این موضوغ را نیز بحث اعتمادسازی و مطالبهگری مستحکم وزارت اقتصاد به همراه مطالبهگری بانک مرکزی میدانم.
بیات: عمدهترین چالشها و مسائل ما در زمینه بانکداری دیجیتال چیست؟ میدانیم که بحث بانکداری دیجیتال جدای بهرهگیری از بحث فناوریها، به موضوع فرهنگ سازمانی باز میگردد و این فرهنگ سازمانی است که باید دیجیتالی شود که بتواند با بهرهگیری از فناوریها، بهره وری را بالا ببرد. صرف اینکه تمامی بانک را به ابزارها و فناوریهای جدید مجهز کنیم همانند آن است که تریلی تریلی مصالح را روی زمینی خالی کرده باشیم اما در واقع هیچ ملاتی برای ساخت ساختمان وجود ندارد.
وزارت اقتصاد به دنبال تداوم سیاست مطالبهگری است
لکزایی:
وزارت امور اقتصاد و دارایی بر اساس اسنادی که به بانکهایی که سهام دار آن بوده است ابلاغ کرده است، در مقاطع ۶ ماهه و یک ساله چند موضوع را مورد ارزیابی قرار میدهد. از بانکداری شرکتی تا تنظیم شبکه شعب، فروش اموال آزاد و همچنین یکی از کلیدیترین مسائلی که مورد نظر وزیر اقتصاد و معاونت محترم بانک و بیمه وزارت اقتصاد است، پیشرفت بانکها در ارتباط با راهبرد تحول دیجیتال است. خوشبختانه بانک ملت در نخستین ارزیابی به عنوان نخستین بانک پیشگام انتخاب شد و از طرف معاونت اول محترم ریاست جمهوری، لوح تقدیر نیز دریافت کرد. بر همین اساس فکر میکنم سیاست وزارت اقتصاد این است که این مطالبه گری را تداوم ببخشد.
اما در ارتباط با چالشها، مفهوم تحول یک مفهوم بسیار عمیق و پرمغزی است که نه میتوان نام آن را سوژه گذاشت و نه طرح. بلکه متناسب با شرایط محیطی، مثل مسائلی که دوستان درباره ضرورت ورود بانک مرکزی و سایر نهادهای زیربط عنوان کردند، عوامل متعددی دست به دست هم میدهد که طول و عرض و ارتفاع این تحول را شکل میدهد. ممکن است در یک بانکی، این رخداد سالهای بسیاری طول بکشد و در یک بانکی این روند طی سالهای کمتری رخ دهد. عمدهترین مشکل و چالشی که در پاسخ به سوال شما میتوان گفت، مسائل فرهنگ است. ما فرهنگ مشتریانمان را باید در نظر بگیریم و ویژگیهای جامعه هدف ما شامل کشوری بزرگ و با اقوام متفاوت و با سطوح تحصیلی متفاوت هستیم که نهایت دسترسی به تحول دیجیتال ممکن است زمان نسبتا طولانی را طلب کند.
اگر باور جدی در مدیران ارشد یک بانک وجود نداشته باشد و پیگیری این تحول، صرفا از باب ادای تکلیف نسبت به سهامدار یا وزارت اقتصاد باشد، قطعا در میان مدت دچار شکست خواهد شد، از دیگر چالشهایی که در این حوزه وجود دارد زیرساختهای قانونی و مقرراتی است، ما هنوز در ارتباط با احراز هویت دیجیتال ابهام و مشکل داریم، بحث زیرساختهای پایگاههای داده یکپارچه و برخط و پاسخگو یکی دیگر از چالشهای جدی ما است. هر سازمان و ارگانی پایگاه داده مخصوص به خود را دارد و احراز هویتی که در یک جا انجام میشود، در جاهای دیگر مورد پذیرش قرار نمیگیرد. قوه قضائیه یک جور احراز هویت میکند، بانک مرکزی یک سیاست دارد، وزارت صمت رویکرد جداگانهای دارد و هرکدام از سازمانها بر اساس رویکردهای خود اقدام میکنند.
نکته دیگری که در ایران بسیار مشهود است، بحث استعدادهای دیجیتال است ، در مطالعاتی که ما داشتیم طبیعتا یک بدنه نیروی انسانی موجود داریم که هم از توان خوبی برخوردار است هم باید در مقوله تحول دیجیتال آنها را توانمندسازی کنیم، اما به هر حال ما یک سری نیاز به استعدادهای دیجیتال داریم که باید از بازار تامین کنیم. وضعیت عمومی که در جامعه نخبگان ما وجود دارد متاسفانه ما ابزارهای لازم برای جذب و حفظ نخبهگان، چه در حوزههای دانش کسب و کار و مهندسی صنایع و مهندسی فرایندها و چه در حوزه آیتی نداریم و این یکی از چالشهایی است که بانکها با آن مواجه هستند.
چالش دیگر، به موضوع سرمایهگذاری ارتباط دارد. سیستم بانکی به صورت عام از یک سری بیماریها رنج میبرد، مثل زیان ده بودن مدل کسب و کار سنتی، مثل مشکلاتی که در ارتباط با رگولاتوری با نهادهای سیاستگذار دارد، مثل چالشهایی که در ارتباط با تسهیلات تخفیفی و امثال آن دارد. یا در ارتباط با قیمتگذاری تعرفه کارمزد خدمات بانکی دارد. اینها مواردی است که سالهاست دامن گیر مشکلات بانکی است و بانکها را بسیار محدود کرده است. بانک باید یک توان مالی قابل توجه داشته باشد و باید خود را برای یک تحول بزرگ تجهیز کند.
عمدتا در محور فرهنگی و آموزشی بسیار چالش جدی داریم، هم کارمندان و مدیران بانکها و هم جامعه هدف ما و هم مدل کسب و کاری ما. من فکر میکنم یکی از چالشهای جدی سیستم بانکی، ناکارآمدی مدل کسب و کار سنتی ما است. موضوعی که در سند وزارت اقتصاد نیز به درستی به آن اشاره شده است. مادامی که بانکها برای اصلاح و تغییر مدل کسب و کار خود فکر و اندیشه نکنند گام جدی برای تحول دیجیتال برداشته نخواهد شد.
بیات:بانکها بر اساس یک استراتژی به دنبال فناوری میروند و یا فناوری فشار وارد میکند و بانکها را مجبور به پیروی میکند، فکر میکنم مطرح شدن چنین بحثهایی باعث میشود ما با یک استراتژی به دنبال اهداف خود حرکت کنیم. اعم از مدل کسب و کار، اعم از مسائل فرهنگی و آموزشی یا اعم از فناوری. من فکر میکنم در دوران بانکداری الکترونیک این فناوری بوده است که در بسیاری از موارد بانکها را به سمتی که خواسته برده است، ولی در موضوع بانکداری دیجیتال شاید این فرهنگ سازمانی و یک استراتژی مدون، مشخص باشد که ما را به سمت یک افق روشن ببرد.
چطور میتوان تغییر در نگرش را منطبق بر نیازها و مدل کسب و کاری دنبال کرد؟
عصارزاده:
قصد دارم یک نکته را به همه آنچه دکتر لکزایی فرمودند اضافه کنم. یکی از چالشهای ما در این مسیر، توان بومیسازی دستاوردهای بانکداری دیجیتال است، در بانکداری الکترونیکی در بسیاری از مواقع، این تکنولوژی بود که ما را به جلو میبرد، به تعبیری در بانکداری دیجیتال نیز باید ببینیم بانکها چقدر میتوانند با این چالش کنار بیایند.
به تعداد بانکهایی که در کشور داریم، شاید در آینده در این حوزه متفاوت عمل کنیم، هرچند در بانکداری الکترونیک این روند وجود نداشت، در واقع در بانکداری الکترونیک ما بیشتر درگیر دستاوردها در جلوی باجه بودیم اما در بانکداری دیجتال ما بیشتر با پشت باجه مواجه هستیم و در فرایندها شاهد تغییر و تحولات هستیم و خب وقتی از فرایندها صحبت میکنیم. طبیعتا این استراتژیها و مدل کسب و کار بانکها است که تغییر میکند. به همین نسبت در بانکداری الکترونیک ما بیشتر درگیر روش بودیم و روشها را تغییر میدادیم، به نوعی بانکداری همان بانکداری سنتی بود اما روش ارائه خدمات را با ابزارهای الکترونیک کانالها را تغییر میدادیم. در بانکداری دیجیتال اما بحث تغییر در نگرش مطرح است. واقعا ممکن است بانکداری در بخشهایی به لحاظ مفهومی تغییر کند.
میبینیم که در بخشهایی از اقتصاد و فضای مجازی، اتفاقاتی رخ میدهد، داد و ستد مالی با ارزهای محلی، ارزهای دیجیتال و مجازی حتی در یک شبکه به صورت محلی اتفاق میافتد، یعنی مفاهیم داد و ستد و مفاهیم اقتصادی و آنچه که در گذشته وجود داشت در حال تغییر است. زمانی که پول به عنوان یک ابزار در نظام بانکی به لحاظ مفهومی تغییر میکند. یعنی تغییر در بانکداری دیجیتال در بخشهایی به صورت بنیادین اتفاق میافتد. بنابراین همانطور که به درستی عنوان شد، چالش بعدی، این است که ما چطور میتوانیم تغییر در نگرش را منطبق بر نیازها و مدل کسب و کاری دنبال کنیم. که طبیعتا در این زمینه نقش اصلی بر عهده نیروی انسانی و مهارتی است که نیروی انسانی بازی میکند. پس از آن نیازمند تغییر در فرایندها هستیم.
همچنین از این واقعیت نباید گذشت که این تحولات که تغییراتی را در حوزههای مختلف به دنبال دارد ، مجموعه از تغییرات که تحول را در اندازه بزرگ رقم میزند البته مقاومت را نیز به دنبال خواهد داشت.
به شعبه محور بودن بانک ها نیز در صحبتهای آقای دکتر لکزایی اشاره شد. در بانکداری دیجیتال و در شکل امروزی خدمت رسانی بانکها، شاید این تعداد شعبه لازم نباشد اما وقتی وارد حوره عمل میشویم، بانکهای خصوصی و دولتی در کوچک کردن و جمع کردن چقدر میتوانیم موفق باشیم. ملاحظات و مقاومتهای بسیاری در این زمینه وجود دارد. چالشهای موجود در بحث مدیریت تغییر و تحول و مقاومتها نیز یکی دیگر از مسائل مورد نظر در زمینه چالشهای موجود است.
ریسک و چالش عدم توازن و تعادل در تحول دیجیتالی
امینی:
تا زمانی که موضوع هویت دیجیتال تعیین و تکلفی نشود، امکان ارائه بسیاری از خدمات فراهم نمیشود. ما عنوان میکنیم که دوران انقلاب صنعتی چهارم، دورانی است که مرز میان صنایع کمرنگتر شده بود. اگر چنین حرفی را میزنیم ۲ اعتقاد داریم. نخست به مفهوم همگرایی دیجیتال اعتقاد داریم و دوم اعتقاد داریم که دوران بانکداری دیجیتال به سمت کسب و کار دیجیتال حرکت میکند. موضوعی که مصداق آن را در حوزه فینتکها میبینیم. در واقع صنعت بانکداری و پرداخت در کنار صنعت سلامت و یا گردشگری قرار بگیرد. خب این تغییر نگرش باید با گفتوگو و مفاهمه اتفاق بیفتد.
موضوع تحول دیجیتال یک ابتکار راهبردی است. خیلی ها به موضوع طرح تحول دیجیتال عنوان طرح جامع دیجیتال را اطلاق میکنند. یعنی در بالاترین سطح سازمانی درباره آن صحبت میشود. ریسک این مساله چیست؟ به نظر من ریسک این مساله این است که ابعاد فنی سنگینتر از ابعاد کسب و کاری شود. در حقیقت ما یک همراستاسازی، یک توازن بین ابعاد فنی با موضوعات استراتژی باید ایجاد کنیم. اسم این مساله را ریسک و چالش عدم توازن و تعادل میگذارم.
در حوزه تحول دیجیتال، اصلی به نام اصل تعادل دیجیتال داریم که همیشه میگوید باید بتوانید ما بین موضوعات کسب و کاری و موضوعات سمت فناوری اطلاعات توازن ایجاد کنید. ریسکی که اکنون در برخی از بانکها میبینم، پررنگ شدن نقش نیروی انسانی شاغل در بخش فناوری اطلاعات است. فعالان عرصه آیتی که در دوران بانکداری الکترونیک که تمرکز بر روی کانالها بود بر روی مدل کسب و کاری اصرار خیلی زیادی نمیکردند. این کار منطقی بود اما وقتی به دوران نسل بانکداری دیجیتال میرسیم یک شاخص وارد منطق ارزشآفرینی میشود.
یکی دیگر از ریسکهای موجود به وزارت اقتصاد ارتباط دارد. تنظیم بین موضوع حکمرانی شرکتی و حکمرانی دیجیتال اتفاق نیفتاده است. وقتی به اقداماتی که بانکها در حوزه حکمرانی شرکتی انجام میدهند نگاه میکنید و از آنها درباره جایگاه حکمرانی شرکتی و ارتباط آن با حکمرانی دیجیتال میپرسید، تقریبا هیچ پاسخی ندارند و میگویند وزارت اقتصاد از ما موضوع حکمرانی شرکتی را خواسته بود و ما نیز انجام دادیم. خب این دو موضوع اشتراکاتی با یکدیگر دارند. مثلا در موضوع شفافیت این موارد اشتراکات قابل توجهی با یکدیگر دارند، اگر این دو موضوع در راستای یکدیگر نباشند مجددا شاهد یک سری نظامات موازی و در کنار یکدیگر داریم که در ادامه تداخل در شاخصها و اندازهگیریها و برنامهها اتفاق میافتد.
تضعیف اکوسیستم نوآوری و استارتاپی در دوران شیوع ویروس کرونا
یک ریسک دیگر نیز در این حوزه وجود دارد که به چالشهای اقتصادی سال ۹۹ و موضوع کرونا ارتباط دارد. این اتفاقات باعث شد که اکوسیستم نوآوری کشور تضعیف شود، مخصوصا اکوسیستم استارتاپی. در موضوع بانکداری دیجیتال یک بخش مهمی که قادر به صرف نظر از آن نیستیم که با موضوع نوآوری ارتباط دارد اکوسیستم استارتاپی و نوآوری کشور است. این آزادکارها، نوآوران و …به دلیل موضوعات اقتصادی و حتی وام هایی که در گذشته گرفته اند اکنون تحت فشار هستند.
هنوز یک موضوع در نظام بانکداری دیجیتال ما اتفاق نیفتاده است، مرکل زمانی که میخواست طرح راهبردی سند چهار را در آلمان را جلو ببرد. ۲ اقدام موازی با آن را انجام داد. که یکی از این اقدامات توسعه شبکههای آزمایشگاهی در این کشور بود. اکنون شبکههای آزمایشگاهی ما در نظام بانکداری دیجیتال محلی است به این معنا که در اختیار یک بانک است. آیا وزارت اقتصاد و بانک مرکزی میتوانند در این راستا کمک کنند و در سطح کشور یک شبکه آزمایشگاهی برای خدمات دیجیتال ایجاد کنند که سعی و خطاهایی که امکان دارد در حین عمل اتفاق بیفتد و شکستهایی که در حوزه مدلهای کسب و کاری میخواهد اتفاق بیفتد ابتدا در شبکه آزمایشگاهی بانکداری دیجیتال اتفاق بیفتد و بعد در اکوسیستم بانکداری کشور اجرایی شود.
در حوزه فرهنگ سازمانی، مجمع جهانی اقتصاد یک جمله معنیدار دارد که میگوید دوران هوش هیجانی در حال سپری شدن است و در حال ورود به دوران هوش دیجیتال هستیم. این در حالی است که نظامهای فرهنگسازی و گسترش آن در میان نیروی انسانی بر مبنای ۸ شاخص هوش دیجیتال، تنظیم نشده است. بر این اساس زمانی که ما از بحث فرهنگ بانکداری دیجیتال سخن میگوییم، یک موضوع مستمر پیگیرانه است و من فکر میکنم یکی از راهحلهای آن این است که بتوانیم در بانکهای خودمان موضوع هوش دیجیتال را به اندازهای گسترش دهیم. در نهایت نظام جامع مدیریت داده هنوز مستقر نشده است، این موضوع در مغایرتهای مالی خود را نشان میدهد و در انواع و اقسام گزارشها خود را نشان میدهد، این موضوع نیز باید حل شود.
بیات: از مجموعه سخنان دوستان به این نتیجه رسیدیم که ما در ابتدای نقشه راه بانکداری دیجیتال هستیم و مجموعهای از چالشها و موانع را مورد بررسی قرار دادیم، اکنون میخواهیم بدانیم راه حلها و اولویتها در این حوزه چه مواردی هستند؟
لکزایی:
اولویتها و راهحلها از ابعاد مختلف میتواند قابل بررسی و بحث باشد. چیزی در حدود ۲۵ درصد تحول دیجیتال حول محور مباحث آیتی قرار میگیرد و بالغ بر ۷۰ تا ۷۵ درصد موضوع، مواردی است که به مدل کسب و کار، فرایندها و استراتژیها و برنامهریزیها ارتباط دارد. اولویتها برای عبور از چالشهای پیش روی تحول دیجیتال و راهبری آن، میتواند نخست بازمهندسی و بازتعریف مدل کسب و کار هر بانک باشد که مختصات هرکدام میتواند طبیعتا متفاوت باشد. قدم و اولویت بعدی، بحث طراحی و ترسیم اهداف کلان و استراتژیهای خود کسب و کار بانکها است. قدم سوم نیز این است که استراتژی در سطوح بخشهای کسب و کار از جمله آیتی طراحی شود و از همه مهمتر همراستاسازی استراتژیهای حوزه فناوری اطلاعات بانک و استراتژیهای بخشهای کسب و کار بانکها، به ویژه بخش مالی آنها انجام شود.
در زمینه استراتژیهای مرتبط با فناوریهای بانکی، قصد دارم به دغدغه دکتر امینی اشاره کنم که بانکها برای مدیریت داده، حوزه امنیت، ساختار داده و بحث مدیریت امنیت فناوری اطلاعات و ….باید استراتژی داشته باشند. اما مهمتر از همه اینها آن است که مدیران ارشد بانکها باید سازو کاری را طراحی کنند که استراتژیهای بخشهای کسب و کار، با استراتژیهای فناوری اطلاعات آن بانک همراستا شوند و دائما همانند یک چرخ دنده در کنار یکدیگر حرکت کنند.
نقش مهم بانک مرکزی در سیاست گذاری هم راستا و مشخص
عصارزاده:
در زمینه بانکداری و تحول دیجیتال همچنان معتقدم که بخشی از اتفاقات در محیطی بزرگتر از بانک اتفاق میافتد، در این زمینه میتوان به پررنگتر شدن نقش فینتکها اشاره کرد که ما آن را در مقوله بانکداری باز دنبال میکنیم. بانکداری به صورت پلتفرم یا اینکه بانکها نقش زیرساختبه خود بگیرند تا بسیاری از وضایفی که امروز در بانکداری سنتی انجام میشود دیگر در یک بانک اتفاق نیفتد و بازاریابی، توسعه خدمات در بیرون از بانکها و از طریق نقشآفرینان دیگر انجام شود.
همچنان معتقدم، یکی دیگر از اولویتها این است که سیاستگذاران عرصه نظام بانکی یک همراستایی مشخص و شفاف را سیاستگذاری کنند. اگر نگاهی به تجربه بانکداری الکترونیک در ایران داشته باشید، میبینید که واقعا بانک مرکزی، نقش مهمی در این حوزه داشته است و باید نقش آن را جدی گرفت.
سازماندهی نظام یکپارچه هویت دیجیتال، نخستین اولویت تحول دیجیتال
امینی:
نخستین اولویت موجود در زمینه تحول دیجیتالی، بحث سازماندهی نظام یکپارچه هویت دیجیتال کشور است. اگر این موضوع تعیین و تکلیف نشود، عملا خدمات بانکداری دیجیتال موقتی خواهد بود. زمانی که هویت دیجیتال تعیین و تکلیف شد، گستره وسیعی از خدمات قابل ارائه است. نام این موضوع را به عنوان بالاترین اولویت، اولویت اول مینامم.
موضوع دیگر به سطح مدیران میانی به بالا باز میگردد که موضوع ایجاد مفاهمه در زمینه بانکداری دیجیتال مطرح میشود. همه درباره ضرورت این موضوع صحبت میکنند و تردیدی درباره ضرورت این موضوع وجود ندارد. ولی درباره مفهوم آن، مفاهمهی دقیقی در لایه راهبردی و میانی ایجاد نشده است.
در این حوزه نیازمند یک فاکتور دیگر نیز هستیم که تولید دانش بومی در دانشگاهها است. اکثر صحبتهایی که در این موضوعات صورت میگیرد از سمت صنعت است، اگرچه میپذیرم که تحول دیجیتال از سمت صنعت بانکداری آمده است و پس از آن بعد دانشگاهی نیز پیدا کرد اما نیازمند آن هستیم که تا اندازهای نیز دانشگاهها را تقویت کنیم تا در این زمینه دانش تولید کنند.